loading...
پارکور و free running

kkato بازدید : 1 جمعه 29 شهریور 1392 نظرات (0)

جمعیت پارکورکارها هر لحظه زیادتر می شود. شاید حدود 100 نفر در حال پشتک و بالانس زدن هستند. در این میان، مردی 36 ساله در حال پریدن از روی ستون هاست. مدیر زارع نزدیکش می شود و می گوید که باید سرعتش را بیشتر کند. از او می خواهد سرعتش به گونه ای باشد که به راحتی نشود حرکت او را دید. از تازه وارد می پرسم چرا به او می گویند «پاستیل» و مرد جوان توضیح می دهد: «او در میان همه پارکورکارهایی که در این پارک می بینید انعطاف بیشتری دارد. بدنش مانند پاستیل است. به هر طرف خم می شود. هر حرکت سختی را به نرمی انجام می دهد، به همین خاطر همه او را با نام پاستیل می شناسند.»
http://www.bartarinha.ir/files/fa/news/1392/4/22/181497_454.jpg
مربی جوان از راه می رسد و ادامه می دهد: «از آن روز که وارد دنیای پارکور شدم نمی توانم یکجا راحت بنشینم. همیشه در حال دویدن و حرکت زدن هستم. خانواده ام هم از دستم عاصی شده اند. از در و دیوار خانه بالا می روم. گاهی به جای اینکه از در خانه بیرون بروم از پنجره به روی دیوارها می پرم و از خانه خارج می شوم، باور کنید دست خودم نیست. مثلا وقتی که ماشینم را پارک می کنم به جای اینکه از میان ماشین های پارک شده مانند همه رهگذران رد شوم از رویشان می پرم. گاهی که افراد کوچه و خیابان با خنده بدرقه ام می کنند به خودم می گویم اینها در دلشان می گویند عجب آدم ناهنجاری است. به خاطر همین کارها به من می گویند پاستیل. چون بدنم خیلی نرم است. انگار استخوان در بدنم نیست.»

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 8
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 4
  • بازدید ماه : 4
  • بازدید سال : 22
  • بازدید کلی : 167